طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

۱۲ مطلب با موضوع «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

                                                 ابوالحسن صفرپور؛ علوم اجتماعی دانشگاه شاهد        

نکته: این مطلب، برداشتی از نظرات میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی درباره انقلاب اسلامی ایران می باشد.

   انقلاب اسلامی ایران مهم ترین و بزرگترین واقعه قرن بیستم است. اهمیت این انقلاب موجب گشته تا نظر افراد و اندیشمندان مختلفی به آن جلب شود. از جمله این اندیشمندان میشل فوکو فرانسوی است. وی در زمان شکل گیری انقلاب اسلامی مدتی در ایران به سر برد و خود از نزدیک شاهد حوادث و اتفاقاتی بود که در ایران سال 56 و 57 رخ داد.

فوکو به دلیل گرایشات پست مدرنی که داشت از منتقدان اصلی مدرنیته به شمار می رفت؛ از همین منظر می توان متوجه شد که وی با دید پست مدرنیسم به انقلاب ایران نگریسته و آن را از ورای همین عینک تحلیل کرده است. این امر موجب گشته که وی تا جایی انقلاب اسلامی را تایید کند که با پست مدرنیسم تعارضی نداشته باشد و همچنین فوکو به دلیل صبغه ی غربی که داشته هرگز حاضر نشده است فضیلت یک کشور غربی را در مقایسه با کشوری غیر غربی کمرنگ کند. لذا از آنجایی که تعارض انقلاب اسلامی با پست مدرنیسم آشکار است و همچنین این انقلاب ادعای برتری بر غرب دارد باعث شده تا بعد از شکل گیری انقلاب و ارائه ی برنامه هایش، فوکو نگاه خود را نسبت به انقلاب اسلامی ایران تا حدودی تغییر دهد. البته شدت انتقادهایی که بر وی از طرف دیگر اندیشمندان غربی شد هم در این تغییر گرایش بی تاثیر نبود؛ آنها فوکو را به حمایت از نظامی که خواهان از بین رفتن غرب است، متهم می ساختند.

مردم خواهان اداره ­ی جامعه به سرپرستی دین هستند

   اما فوکو انقلاب ایران را به دلیل ضدیتی که با مدرینته داشت و هنجارشکنی هایی که در تئوری های جامعه شناسی سیاسی و نظریات انقلاب به وجود آورده بود، به شدت مورد ستایش قرار می داد. وی همواره به متفکرانی را که با نگاهی غربی به انقلاب ایران می نگریستند گوشزد می کرد که حق ندارند این انقلاب را با همان واژه گان و تئوری های غربی مورد تحلیل قرار دهند؛ چون فوکو دین را موتور تغییر و تحول در ایران معرفی می کرد و معتقد بود که تمام مردم ایران به صورت هماهنگ فقط یک خواسته را تکرار می کنند و آن هم سلطه ی دین و رهبری حضرت امام خمینی(ره) بر جامعه است. وی در کتاب   « ایرانیان چه رویایی در سر دارند» در مورد جایگاه بالای دین و رهبری حضرت امام در انقلاب ایران عنوان میکند که حرف تمام مردم ایران همین یک نکته است که می خواهند حکومت و اداره ی جامعه ی خودشان را به دست امام خمینی بدهند.                          انقلاب ایران، تئوریهای جامعه شناسی سیاسی را به چالش کشیده است

خواسته ی عموم ایرانیان، انقلاب اسلامی است

فوکو انقلاب در ایران را به عنوان نقطه ای در تاریخ این مردم تلقی می کند که همگی با یک خواست و اراده ی جمعی تصمیم به کنار گذاشتن کاستی ها و ناتوانی های گذشته می گیرند و تمام افراد جامعه به صورت آگاهانه ای شکافی میان تعصبات و ضعف های قدیمی با آنچه که برای آینده متصورند، به وجود می آورند. در واقع می توان ادعا نمود که مردم کشور در زمان انقلاب دچار یک دگرگونی اساسی و تحولی شگرف شده بودند که با تمام وجود خواهان جبران گذشته با رهبری حضرت امام خمینی(ره) بودند.

                                                                 توزیع مناسب قدرت در بین همه­ ی مردم

   بر اساس آنچه تا کنون گفته شد فوکو در زمان شکل گیری انقلاب اسلامی قدرت را پدیده ای در اختیار خواص و رهبران جامعه نمی داند که بقیه ی مردم در حاشیه باقی بمانند بلکه قدرت را به نوعی ترسیم می کند که تمام مردم همانند مویرگ های سیستم عصبی بدن از قدرت سهمی دارند و در واقع اصلا قدرت اصلی در اختیار همین افرادی است که در حاشیه قرار دارد.

پویایی جامعه؛ اعتقاد فراگیر به امام زمان(عج)

   با توجه به آنچه که فوکو در کتاب« ایرانیان چه رویایی در سر دارند» مطرح می سازد، متوجه می شویم که علاوه بر اینکه همه ی مردم ایران متفقاً خواهان خروج شاه از کشور هستند و دیگر حاضر نیستند که استبداد شاه را حتی در قالب حکومتی مشروطه داشته باشند، خواهان روی کار آمدن دین اسلام و رهبری حضرت امام نیز هستند. مردم همانطور که داشتند در جامعه ی خود تغییری بنیادین و اساسی ایجاد می کردند، خودشان نیز از لحاظ روحی و روانی دچار تحولاتی عظیم گشته بودند که دیگر هرگز نمی توانستند از آرمان ها و ارزش های خود کوتاه بیایند. مصاحبه هایی که فوکو در جریان انقلاب با اقشار مختلف ایرانیان انجام می دهد، مردم از ارزش هایی همانند عاشورا دم می زنند و بستر جامعه را برای شکل گیری فرهنگی متناسب با چنین ارزش هایی آماده می کنند.     

                                                   مردم از ارزش هایی همانند عاشورا  و موعود آخر، دم می زنند

   انقلاب اسلامی مهم ترین واقعه ای بود که در قرن بیستم به نقد مدرنیته پرداخت. در جریان شکل گیری این انقلاب مردمی با دستان خالی مدرنیته را با تمام قدرت و عظمتش در دنیا، انکار می کنند. اگر از فوکو و کسانی که با دیدگاه وی انقلاب ایران تحلیل می کنند سوال شود، علت انقلاب ایران چیست؛ پاسخ می دهند که نقد مدرنیته با استفاده از فرهنگ دینی اسلام و اگر در تبعیت از سوال قبل، چرایی انقلاب ایران پرسیده شود جواب سوال در دو عامل اساسی اعتقاد فراگیر به امام زمان(عج) و رهبری روحانیتی همانند امام خمینی(ره) می بینیم. فوکودر مورد اعتقاد شدید مردم ایران به موعود آخر زمانیشان می گوید که مردم با این اعتقاد همواره به دنبال اموری مطلوب هستند و رسیدن به آن را یک امر واجب بر گردن خود می بینند. به همین جهت است که مذهب تشیع در طول تاریخ همواره حرف هایی برای گفتن داشته است.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۱
کانون طریق

                                                     ابوالحسن صفرپور؛ جامعه شناسی دانشگاه شاهد


برداشتی از کتاب جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم؛ (مولف :اصغر طاهرزاده)

نکته: در قسمت برداشتی از کتاب، هدف رصد برداشت های اعضای کانون از نگاه نویسنده کتاب می باشد؛ بنابراین این قسمت، داعیه­ی انتقال کامل نگاه نویسنده کتاب را ندارد.

   کتاب وضعیت فعلی حاکم بر جهان را در دو جبهه ی مقابل یکدیگر تصور می کند که در یک سوی طیف تمدن باطلی به نام غرب حضور دارد که با فریبکاری به بقای خود در طول تاریخ ادامه می دهد و در سوی دیگر جریان حق خود را به صورت انقلاب اسلامی نمایان ساخته است و هر روز به طرف پیشرفت بیشتر در حرکت است.

غرب تمدنی است که حدود 500 سال از آغاز آن می گذرد، اوج این تمدن قرن 18 و بعد از آن افولش شروع شده است. هدفش صرفا مادی است و برای رسیدن به این هدف انسان را از بعد روحی خود جدا ساخته و در واقع پاسخ گوی نیازهای اساسی انسان نیست و فقط به برخی از نیازهای کاذب وی پاسخ می دهد. یعنی انسانی که در این تمدن زندگی می کند نهایت خواسته های صرفا مادیش فقط برای شخص خود است (فردگرایی شدید). در این عهد انسان زمینی است و البته نیازها و آرزو هایش هم چنین شکلی دارد. از آنجایی که در تاریخ فقط چیزهایی باقی می مانند که رو به سوی حق دارند پس این تمدن هم به ناچار با قدرت گرفتن حق از بین رفتنی است.

انقلاب اسلامی: وضعیتی است به عنوان جبهه ی حق، که سرآغازش غدیر و انتهای آن ظهور است. در جریان حق همه ی وقایع با اتصال به عالم غیب اتفاق می افتد و هیچ یک از امور رنگی فردی ندارند. یعنی واقعه ای که در سال 57 به عرصه ظهور آمد هدیه ای بود که خدا به مردم جهان برای بازگشت به عهد زندگی معنوی داد. البته وجود رهبر و شخصی که بتواند این امور را به عرصه بیاورد بسیار اهمیت بالایی دارد تا جایی که خدا این انقلاب را به واسطه ی امام خمینی (ره) فرستاد (حضرت امام بر اساس دغدغه اش توانست آن را دریافت کند). پس انقلاب اسلامی یک پدیده ی کاملا معنوی است که برای برگرداندن انسان به عهد قدسی به وجود آمده و با ذات الهی که دارد همواره رو به سوی حق دارد و همین دلیلی است برای اینکه بگوییم این انقلاب هرگز شکست نمی خورد (چون وعده ی پیروزی خدا به حق است).

   افراد باید نسبت خود را با انقلاب به صورت دقیقی مشخص کنند چون انقلاب جریان حقی است که رو به سوی حقیقت دارد و هر کس برای عقب نماندن از حقیقت باید خود را با انقلاب هم نوا کنند و در جریان آن حرکت کند. البته باید گفت چون انسان ذاتا حق طلب است، پس همواره رو به سوی انقلاب اسلامی دارد و فقط باید یاد بگیرد که به صورت آزاد و فارغ از چارچوب های غربی به انقلاب نگاه کند تا بتواند ذات اصلی آن را دریابد. مردم باید هر چیزی را باتوجه به ذات اصلی و وحدتی که در اصل خود دارد مورد بررسی قرار دهند و جهت گیری های خود را نسبت به هر چیزی بدین شکل انتخاب کنند، اگر چنین باشد به راحتی در می یابند که انقلاب اسلامی رو به سوی خدای یکتا دارد و تمدن غرب رو به سوی یک سری مادیات و آنها هم جز این نیستند که شکست خورده اند و فقط هر روز بر مشکلات بشر می افزاید.

انقلاب اسلامی برای معرفی نوع جدیدی از حاکمیت که سالها قبل از عرصه خارج گذشته بود به وقوع پیوست. به طوری که می خواهد در جریان کامل شدن خود (تمدن اسلامی) تمام افکار و رفتارهای افراد در عرصه ی جامعه، جهت گیری های سیاسی، برنامه های فرهنگی و ... را به شکل ارتباط به معنویت تنظیم کند یعنی افراد در تمام وجوه زندگی خود همواره رضایت الهی را برای نیل به اهداف خود در نظر بگیرند (زندگی افراد طوری شکل بگیرد که توحید در تمام وجوه زندگی آنها آشکار باشد).

پس جهان صحنه ی کشاکش دو تفکر تمامیت خواه است که پیشرفت و گسترش هر یک الزاما شکست و عقب ماندگی دیگری را در پی دارد. بر این اساس می توان گفت که پیروزی انقلاب اسلامی در سال57 خود نشانه ای بزرگ بر شکست و تضعیف غرب بوده است.

                                                                                        

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۱۵
کانون طریق