طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

جایگاه انقلاب اسلامی

يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ

                                                     ابوالحسن صفرپور؛ جامعه شناسی دانشگاه شاهد


برداشتی از کتاب جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم؛ (مولف :اصغر طاهرزاده)

نکته: در قسمت برداشتی از کتاب، هدف رصد برداشت های اعضای کانون از نگاه نویسنده کتاب می باشد؛ بنابراین این قسمت، داعیه­ی انتقال کامل نگاه نویسنده کتاب را ندارد.

   کتاب وضعیت فعلی حاکم بر جهان را در دو جبهه ی مقابل یکدیگر تصور می کند که در یک سوی طیف تمدن باطلی به نام غرب حضور دارد که با فریبکاری به بقای خود در طول تاریخ ادامه می دهد و در سوی دیگر جریان حق خود را به صورت انقلاب اسلامی نمایان ساخته است و هر روز به طرف پیشرفت بیشتر در حرکت است.

غرب تمدنی است که حدود 500 سال از آغاز آن می گذرد، اوج این تمدن قرن 18 و بعد از آن افولش شروع شده است. هدفش صرفا مادی است و برای رسیدن به این هدف انسان را از بعد روحی خود جدا ساخته و در واقع پاسخ گوی نیازهای اساسی انسان نیست و فقط به برخی از نیازهای کاذب وی پاسخ می دهد. یعنی انسانی که در این تمدن زندگی می کند نهایت خواسته های صرفا مادیش فقط برای شخص خود است (فردگرایی شدید). در این عهد انسان زمینی است و البته نیازها و آرزو هایش هم چنین شکلی دارد. از آنجایی که در تاریخ فقط چیزهایی باقی می مانند که رو به سوی حق دارند پس این تمدن هم به ناچار با قدرت گرفتن حق از بین رفتنی است.

انقلاب اسلامی: وضعیتی است به عنوان جبهه ی حق، که سرآغازش غدیر و انتهای آن ظهور است. در جریان حق همه ی وقایع با اتصال به عالم غیب اتفاق می افتد و هیچ یک از امور رنگی فردی ندارند. یعنی واقعه ای که در سال 57 به عرصه ظهور آمد هدیه ای بود که خدا به مردم جهان برای بازگشت به عهد زندگی معنوی داد. البته وجود رهبر و شخصی که بتواند این امور را به عرصه بیاورد بسیار اهمیت بالایی دارد تا جایی که خدا این انقلاب را به واسطه ی امام خمینی (ره) فرستاد (حضرت امام بر اساس دغدغه اش توانست آن را دریافت کند). پس انقلاب اسلامی یک پدیده ی کاملا معنوی است که برای برگرداندن انسان به عهد قدسی به وجود آمده و با ذات الهی که دارد همواره رو به سوی حق دارد و همین دلیلی است برای اینکه بگوییم این انقلاب هرگز شکست نمی خورد (چون وعده ی پیروزی خدا به حق است).

   افراد باید نسبت خود را با انقلاب به صورت دقیقی مشخص کنند چون انقلاب جریان حقی است که رو به سوی حقیقت دارد و هر کس برای عقب نماندن از حقیقت باید خود را با انقلاب هم نوا کنند و در جریان آن حرکت کند. البته باید گفت چون انسان ذاتا حق طلب است، پس همواره رو به سوی انقلاب اسلامی دارد و فقط باید یاد بگیرد که به صورت آزاد و فارغ از چارچوب های غربی به انقلاب نگاه کند تا بتواند ذات اصلی آن را دریابد. مردم باید هر چیزی را باتوجه به ذات اصلی و وحدتی که در اصل خود دارد مورد بررسی قرار دهند و جهت گیری های خود را نسبت به هر چیزی بدین شکل انتخاب کنند، اگر چنین باشد به راحتی در می یابند که انقلاب اسلامی رو به سوی خدای یکتا دارد و تمدن غرب رو به سوی یک سری مادیات و آنها هم جز این نیستند که شکست خورده اند و فقط هر روز بر مشکلات بشر می افزاید.

انقلاب اسلامی برای معرفی نوع جدیدی از حاکمیت که سالها قبل از عرصه خارج گذشته بود به وقوع پیوست. به طوری که می خواهد در جریان کامل شدن خود (تمدن اسلامی) تمام افکار و رفتارهای افراد در عرصه ی جامعه، جهت گیری های سیاسی، برنامه های فرهنگی و ... را به شکل ارتباط به معنویت تنظیم کند یعنی افراد در تمام وجوه زندگی خود همواره رضایت الهی را برای نیل به اهداف خود در نظر بگیرند (زندگی افراد طوری شکل بگیرد که توحید در تمام وجوه زندگی آنها آشکار باشد).

پس جهان صحنه ی کشاکش دو تفکر تمامیت خواه است که پیشرفت و گسترش هر یک الزاما شکست و عقب ماندگی دیگری را در پی دارد. بر این اساس می توان گفت که پیروزی انقلاب اسلامی در سال57 خود نشانه ای بزرگ بر شکست و تضعیف غرب بوده است.

                                                                                        

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۳
کانون طریق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی