طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

دو راهی انقلابی ماندن و یا مهره جهانی غرب شدن!

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ب.ظ

بخشی از تحلیل متفاوت دکتر کچوئیان از ابعاد ناگفته نامه رهبر انقلاب به جوانان غرب



به گزارش پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی دکتر حسین کچویان جامعه شناس، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران که چندسالی تجربه زندگی در غرب را داشته در گفتگویی با خبرگزاری نسیم به تبیین و تحلیل ابعاد و لایه های عمیق نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی پرداخته است گه در ادامه متن کامل این گفتگوی متفاوت را می خوانید:


زمینه های پذیرش پیام رهبری را در نسل متأخر اروپا و غرب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کچویان :اگر منظور این باشد که آیا پذیرش دارند یا خیر و کمیت و کیفیت پذیرش مد نظر باشد، باید اذعان داشت که به طور کلی از دهه شصت میلادی قرن گذشته که پنجاه و اندی سال از آن می گذرد، موجی در غرب برخاست که در برگیرنده دو جنبه بود.

دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب منجر به تشکیل جریان “پست مدرن” شد

یکی جنبه دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب یا تجدد بود و بعد دیگر میل به ابعادی از هستی و زندگی که در این تمدن مغفول واقع شده است. در آن مقطع نیز جوانان آن موج را به راه انداختند. بعد اول یا همان دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب منجر به تشکیل فضایی شد که بعدها به نگاه “پست مدرن” مشهور شد. به عبارت دیگر نقد تجدد و بحث بحران تجدد به میان آمد که جنبه های مختلفی هم داشت. اعم از بحران معرفت شناسی، بحران های ارزشی و … .

در همان سال ها از بعد دوم گرایش شدیدی به مذهب در جوانان و نسل جدید غرب دیده شد که لزوما به شکل درستی ظاهر نمی شد و از سوی دیگر به شکل درستی هم پاسخ نمی یافت. میل به عرفان های شرقی، بودیزم و هندوئیزم و از آن زمان در غرب شایع شد و جریان های مختلفی همچون هیپی ها شکل گرفت که جنبه ی اعتراضی داشت.

این دو جریان در تمام این سال ها تقویت شده است و تضعیفی در این جریانات دیده نمی شود. هر چه پیشتر می‌آئیم زمینه های نقد و ناخشنودی از نظام های موجود اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و گسترش یافته است. به نحوی که در تحولات اخیر همچون جنبش وال استریت شاهد هستیم که این جریانات به سطح عموم مردم منتقل شده است. زمانی تنها جوانان گرایشات اعتراضی از خود بروز می دادند لیکن اکنون این گرایشات به سطوح عامه مردم رسیده و ناخشنودی جنبه فراگیری پیدا کرده است.

جنبه ای از زندگی غربی وجود ندارد که نسبت به آن ناخشنودی ایجاد نشده باشد

اکنون جنبه ای از زندگی غربی وجود ندارد که نسبت به آن ناخشنودی ایجاد نشده باشد؛ این مسئله در خصوص مواردی همچون دموکراسی و دیگر مسائلی که از نظر ارزش های مدرن برای غربی ها مهم است نیز وجود دارد و نسبت به این موارد نیز موضع انتقادی شکل گرفته است.

در خصوص گرایشات مذهبی و دینی نیز به این ترتیب رو به گسترش بوده است و این مسئله بعد از انقلاب اسلامی بیشتر مشهود بود. بعد از وقوع انقلاب اسلامی موج عظیمی در جهان به راه افتاد که نه تنها به خیزش مسلمین و احیای مجدد دین اسلام منجر شد بلکه در تمام ادیان این خیزش و احیا رخ داد. هندوها، یهودیان، مسیحیان، بودیزم و شامل این خیزش و احیا شدند. به طور مثال قضایای میانمار از تبعات احیای بودیزم بوده است. بودیزم که ادعا می کند دیانتی بدون خشونت است، احساس موجودیت ارزشمندی می‌کند و وارد صحنه سیاسی شده و از هویت خود دفاع می‌کند.

منظورم تایید آن جریانات نیست، اشاره من به دلیل و ریشه آنهاست. قضایای میانمار از تبعات احیای بودیزم است؛ در اسرائیل (دین یهود) و جهان مسیحیت و دیگر ادیان تمام دنیا هم این چنین جریانی شکل گرفت.

خیلی از روشنفکران مسلمان قبل از انقلاب اسلامی ایران خود را به عنوان مسلمان معرفی نمی کردند

جریان تکفیری را نیز در ادامه این خیزش می دانید؟

کچویان: از دهه شصت به بعد در جهان به طور کل چنین گرایشاتی شروع به شکل گیری کرد. می‌توان گفت انقلاب اسلامی نیز در چنین بستری به وجود آمد و بعد از وقوع انقلاب این مسئله به طور گسترده تقویت شد. وقوع انقلاب اسلامی باعث موجی شد که تمام مهاجرین مسلمان در اروپا که قبل از انقلاب اسلامی هیچ اشاره ای به هویت اسلامی خود نداشتند، به هویت اسلامی خود بازگردند. خیلی از روشنفکران مسلمان در گفته های خود به این موضوع اشاره کرده اند که اساسا قبل از انقلاب اسلامی خود را به عنوان مسلمان معرفی نمی کردند بلکه به عنوان فردی از اهالی پاکستان، سومالی، الجزایر یا معرفی می کردند. مسلمانان پاکستانی، آفریقایی و در کشورهایی همچون فرانسه، انگلیس و به این هویت اسلامی بازگشتند.

بازگشت به هویت اسلامی توسط مسلمانان در غرب، حس ترس فوق العاده ای در غربی ها ایجاد کرد

این امر به عنوان تبعات انقلاب اسلامی است یا تبعات اقدامات مسئولان اجرایی است؟

کچویان :نه، تبعات احیای مجدد اسلام بود که توسط انقلاب اسلامی رخ داد. مثلا مسیحیت که در آن سال ها به یک معنا جریان رو به زوالی بود، تحت تاثیر احیای مجدد دین در جهان اقبال قابل توجهی پیدا کرد که در مراسماتی که پاپ در آن شرکت می کرد، قابل مشاهده است.

این بازگشت به هویت اسلامی توسط مسلمانان در غرب، حس ترس فوق العاده ای در غربی ها ایجاد کرد که مبادا جوانان اروپایی و غربی به اسلام گرایش یابند. این مسئله شاید برای شما که در آن زمان نبودید محسوس نباشد، استشهاد عینی و قابل دسترسی هم در حال حاضر برای این ادعا در ذهن ندارم تا برای شما نقل کنم اما ما این را به وضوح احساس می کردیم.

از همان زمان است که موج اسلام هراسی و تبدیل اسلام به امری هیولایی و منفی آغاز شد. ترس عمده ی جهان غرب هم از گرایش خود غربی ها به اسلام بود و نه از مسلمانانی که در غرب بودند و موج بازگشت به هویت اسلامی در آنها شکل گرفته بود. این احساس وجود داشت که در افول مارکسیسم در غرب که پس از سال ها اثر آن در جوامع غربی از بین رفته بود، اسلام تهدیدی خیلی جدی ایجاد کرده است.

اگر کسی تهدیدی از سوی اسلام احساس نکند دلیلی ندارد سراغ اسلام و پیامبر(ص) رفته و آنها را تخریب کند

البته متاسفانه غربی‌ها توانستند این امر را به یک معنا مهار کنند. اقدامات سازمان یافته و گسترده ای صورت گرفت که زمینه های بسیاری اعم از سینما، مطبوعات و محفل های سیاسی را در بر داشت و در برخی مواقع تابع عملکرد ما و در برخی مواقع تابع عمل های تبلیغاتی بر مسلمین بود. به طور مثال قضیه سلمان رشدی یکی از این موارد است. اگر کسی تهدیدی از سوی اسلام احساس نکند دلیلی وجود ندارد سراغ اسلام و پیامبر (ص) رفته و آنها را تخریب کند.

از آن زمان است که ساختن فیلم‌های هالیوودی با محوریت تخریب اسلام آغاز می شود. وقتی خط مشی ثابتی وارد سینما می شود و به طور مستمر و برنامه ریزی شده در آن خصوص فیلم ساخته می شود به این معنا نیست که خطر مربوط به امروز و فردا است بلکه به معنای احساس خطری راهبردی است.

ترس غرب تنها از مسلمینی که در این کشورها حضور دارند نیست بلکه از خود اسلام است

این مسیر از آن زمان آغاز شد و به طور دائم در حال تشدید است. به طور مثال در هر یک از کشورهای اروپایی هر روز یک مسئله مطرح می شود، یک روز مسئله حجاب، روز دیگر مسئله مناره های مساجد و روز بعد مسئله ای دیگر در خصوص مسلمانان به وجود می آورند و در این اواخر هم شاهد مسئله کاریکاتورهای توهین آمیز بودیم. این مسائل نشان دهنده آن است که غرب ترسی جدی را احساس می کند. این ترس تنها از مسلمینی که در این کشورها حضور دارند نیست بلکه فراتر از آن و از خود اسلام است.

وقتی آمار فروش قرآن را در سال های اخیر بررسی کنید در می یابید قرآن یکی از پر فروش ترین کتاب ها است. تمام مطالبی که بیان شد نشان می دهد روندی که در دهه شکل گرفته بود نه تنها ادامه داشته بلکه تقویت و گسترش نیز یافته است. از این منظر بسیار روشن است که زمینه های پذیرش نامه رهبری بسیار بالا است.

غربی ها هیچ گاه گوش شنوایی نسبت به مردم شرق نداشته اند

نکته دیگری که معمولا از آن غفلت می شود این است غربی ها هیچ گاه گوش شنوایی نسبت به مردم شرق نداشته اند. چرا که مردم شرق را انسان های درجه دومی می دانستند. همچنین غربی ها هیچگاه ارجاعی به حوادث و رخدادهای کشورهای شرقی نمی کردند و آنها را مهم نمی شمردند چه رسد به اینکه بخواهند به عنوان سند یا استشهاد به آنها اشاره کنند. اما در جریان وال استریت می بینید که نه تنها از کشورهای اسلامی الگو گرفتند و به همان شکل چادر زدند و اجتماعاتی را تشکیل دادند بلکه آشکارا در پلاکاردها، خود را با مصر و کشورهای اسلامی مقایسه می‌کردند. مفهوم تمام این مسائل این است که ذهنیت و هویتی که غربی ها را نگه می داشته، شکسته شده و غرب دریافته است که دیگر آن موقعیت برتر و احساس بی نیازی را برای خود ندارد. افرادی در شرق پیدا شده اند که نه تنها می توانند با غربی ها مقایسه شوند بلکه می توانند به غرب درس دهند.!

این مسائل خیلی مهم است و نشان از این دارد که نه تنها فضای غرب شکسته شده است بلکه نشان می دهد آنها به کدام سو می نگرند. غرب اکنون به شرق و خصوصا اسلام و جهان اسلام می نگرد. اینها همه مبین این امر است که غرب برای پذیرش این مفاهیم ارزشمند بسیار مستعد است.

ترس غرب از اسلام از زمینه های مستعد پذیرش اسلام در غرب حکایت می کند

اگر هیچ یک از شواهد بالا هم نبود، همین مسئله کاریکاتورها و توهین به پیامبر (ص) برای بیان ترس موجود از نفوذ دین و اسلام در غرب کافی بود. این ترس جدی است که سبب شده آنها این مقولات را به این اشکال لجن مال کنند. از قدیم سیاست غربی ها این گونه بود که به دین ما احترام می گذاشتند، چرا که به آن ها کاری نداشت و غرب به چپاول و غارت خود ادامه می داد. حتی خیلی رعایت می کردند و حرمت می گذاشتند. حال ببینید چه امری سبب شده است که از آن وضعیت به رویارویی مستقیم با دیانت و اعتقادات شرق منتقل شوند؟! این امر مفهومی جز این ندارد که غرب تهدید از سوی دین و اسلام را کاملا جدی و اساسی حس کرده است که این خود از زمینه های مستعد پذیرش اسلام در غرب حکایت می کند.

رهبری از آن جهت که مصافی میان اسلام و غرب شکل گرفته است اقدام به نوشتن نامه کردند

دیدگاهی وجود دارد بر این مبنا که این نامه به این خاطر بود که غرب توانسته تا حدودی موفق عمل کند و افکار عمومی را از اسلام دور سازد و با توجه به این که اکنون وجهی از اسلام به نمایش در آمده است که اسلام ناب نیست، این خطر از سوی جمهوری اسلامی احساس شد و این نامه نوشته شد تا این فضا شکسته شود؟

کچویان: نه؛ تلقی من این نیست. رهبری نه از آن جهت که غرب موفق شده است که اسلام را تخریب کند بلکه از آن جهت که مصافی میان اسلام و غرب شکل گرفته است و در این مصاف نباید سکوت کرد، اقدام به این کار کرده اند. به عبارت بهتر گرم شدن کوران این مصاف سبب شده است که رهبری وارد صحنه شوند چراکه احساس کردند زمینه ی بیشتری برای سخن گفتن فراهم است. ناگهان نمی توان مردم جهان را مخاطب قرار داد و توصیه به انجام کاری کرد. باید زمینه های اجتماعی و تاریخی این امر وجود داشته باشد. رهبری هم زمینه و موقعیت را در حال حاضر بیش از پیش برای چنین اقدامی مساعد دیده اند. این ارزیابی کاملا روشن است که غرب در صدد تخریب اسلام است و رهبری هم با آگاهی به این مسئله که خودشان هم در این سال ها بارها به آن اشاره کرده اند، اخیرا و با گسترش بیش از پیش این مصاف و سطح درگیر کردن انسان ها در غرب و غیر غرب، زمینه را برای چنین اقدامی مساعد دیده اند.

چنین اقدامی از سوی رهبری نشان از سکوت سیستم مسئول داخلی در این مسیر ندارد؟

کچویاناین بحث از ابتدا وجود داشته است و به نوعی هرچه جلو آمدیم تشدید شده است. در وزارت خارجه ما از ابتدا نیروهایی وجود نداشتند که خود را نیروی انقلاب رو به رشد ببینند. حتی در زمان جنگ بین دولت و نیروی نظامی به نوعی تقسیم کار صورت گرفته بود که دولت کار خود را انجام دهد و نیروی نظامی بجنگد تا کل کشور به حالت جنگی در نیاید. در برخی موارد چنین امری درست هم بود. همانطور که حضرت امام (ره) چنین تفکیکی را در برخی زمینه ها مدنظر داشتند مثلا در موردی به آقای رجایی که شعارهای انقلابی می دادند گفتند این کار شما نیست، کار شما یک چیز است و کار من چیز دیگر. لذا در اوایل در کلیت نظام و سیستم چنین تقسیم کاری وجود داشت ولی اینطور نبود که دو راه متفاوت بروند. اما هرچه که جلو آمدیم این تقسیم کار تبدیل شد به دو راه متفاوت.

دولتمردان ما نقش و مقامی انقلابی برای خود قائل نیستند

حقیقت این است که در حال حاضر دولتمردان ما چنین نقش و مقامی برای خود قائل نیستند و حتی نقش و مقام های غلطی برای خود قائل هستند. مثلا در زمان آقای خاتمی ایشان در تلاش بودند در سیستم جهانی ادغام شوند. شاید بتوان گفت تنها کسی که در سال های اخیر در این زمینه متفاوت عمل کرده است آقای احمدی نژاد بوده است. احمدی نژاد دولتمردی را با اداره روزمره جامعه برابر نمی دانست، بلکه خود را بخشی از یک نظام انقلابی می دید که باید آن را به پیش ببرد. دلیل عمده حمایت رهبری هم از ایشان این بود که ایشان چنین امری را روی دست گرفت و چنین دغدغه ای را داشت.

لذا این نکته درست است که در این سالها چنین نگاهی به امر انقلابی توسط دولتمردان ما وجود نداشته است و چنین تعریفی از خود نکرده اند. الان هم همینطور است و حتی تعریفی برعکس از دیدگاه انقلابی دیده می شود. وقتی گفته می شود که ما همیشه برای سیاست از اقتصاد خرج کرده ایم و الان زمان آن رسیده که برای اقتصاد از سیاست خرج کنیم به چه معناست؟ در راه حل ها، برنامه ها و دستورالعمل های خود بیان می کنند که باید در سیستم جهانی ادغام شد.

برخی بر سر دو راهی “انقلابی” بودن یا “نظام مسئولی در سیستم بین المللی” بودن، ماندند

برخی از آقایان اخیرا به صورت کاملا روشن در مصاحبه های خود بیان کرده اند که ما بر سر دو راهی هستیم. یا باید نیرویی “انقلابی” بمانیم یا “نظام مسئولی در سیستم بین المللی” باشیم و از منافع آن بهره ببریم. این سخن به این معنا است که برای غرب مهره ای در منطقه باشیم و مانند ترکیه، غرب به ما بگوید در این منطقه فلان نقش را داشته باش و به این میزان هم بهره ببر. دولت موجود هم شکلی از این حالت را می خواهد و اگر تا کنون نتوانسته است به دلیل قدرت نیروی انقلاب است. لذا هم در چارچوب تقسیم کار درستی که در این زمینه میتواند رخ دهد رهبری چنین مسئولیت و وظیفه ای را به عهده دارد _ همانطور که در ابتدای انقلاب هم نمونه هایی عرض شد _  و هم در صورت چنین کم کاری ها و انحرافاتی از سوی دولتمردان ماست که باز رهبری چنین مسئولیت خطیری را به عهده دارند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۹
کانون طریق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی