طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

زندگی مطالعه محور، ترمزی نیست

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

نگاهی به وضعیت علم دربین دانشجویان


ابوالحسن صفرپور
فارغ التحصیل کارشناسی علوم اجتماعی دانشگاه شاهد

   یادم می آید یکی از اساتیدم تعریف می کرد برای اینکه اجازه ی حضور در کلاس های درس یکی از اساتید جامعه شناسی پیدا کند مجبور شده در حدود 70 جلد کتاب به پیشنهاد همان استاد پیش مطالعه کند و بعد از چندین ماه توانسته تازه به عنوان یک دانشجوی عادی در کلاس های درس شرکت کند.

   از طرفی بسیار به یاد دارم که در دانشگاه محل تحصیلم استاد بعد از ورود به کلاس تازه می پرسد اینجا کلاس چه درسی است؟ یعنی کشک! هم دانشجو هم استاد. چون کلاس درس و تمام دانشجوها ارزش چک کردن برنامه ی کلاسی هم برای استاد نداشته اند. بسیار پیش می آید که استادی چندین سال از روی یک جزوه کهنه و گاها پاره تدریس می کند و حتی زحمت یک کپی جدید گرفتن را به خودش نمی دهد دیگر چه برسد به مطالعه ی کتب جدید و به روز. یعنی الفتاحه!

   واقعا چطور می توان انتظار داشت که زندگی دانشجوها "مطالعه محور" باشد وقتی که نه دانشگاه، نه استاد و نه جامعه چنین چیزی از آنها نمی طلبد! منظور این است با مطالعه ی سایت ها و روزنامه های روی گیشه هم می شود به عنوان یک دانشجوی باسواد در کلاس های درس شناخته شد! یا اینکه وقتی جامعه افراد را در تخصص های خود به کار نمی گیرد چه دلیلی وجود دارد که دانشجوها دست به مطالعه ای بیشتر از واحدهای درسی خود بزنند برای کسب تخصص بیشتر؟ جامعه ای که در آن برای مصاحبه های کاری به جای سوالات تخصصی، سوالات سیاسی کوچه بازاری پرسیده می شود، نیازی به مطالعه ی کتب اساسی ندارد؟ همین امور باعث می شود ضرب المثل "مدرکت را بزار در کوزه، باهاش آب بخور" جایگاه علم در کشور ما باشد.

   چرا کتابخوانی در جامعه از شعار فراتر نرفته است؟ بنظر می رسد این موضوع اصلا برای جامعه ما مسئله نشده است، مثلا از یک طرف شعار می دهیم زندگی دانشجوها باید مطالعه محور باشد، از طرف دیگر اغلب دانشجوها دغدغه ی مسائل مالی دارند و می بایست در کنار درسشان، کاری هم داشته باشند و از سویی دیگر قیمت کتاب ها سال به سال افزایش چشمگیری دارند، پس تا سطح کیفی جامعه را در موارد مذکور بالا نبرده ایم نباید از دانشجو ها انتظار داشته باشیم که ساعات خود را صرف مطالعه کردن کنند.

روشنای علم در سیاهه های خیابان انقلاب

   مسئله ی مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد و نگران کننده تر از موارد قبل است، وضعیت محافل علمی است. نهایت نگاه دانشجوهای به اصطلاح علمی و درس خوان ما مقالات ISI است. یعنی هرکس مثلا سه مقاله ی فکسنی در فلان مجله ی علمی چلغوزآباد سفلی داشته باشد انتهای سواد و علم و مطالعه را پاره کرده است. این در حالی است که بسیاری از اوقات مقاله نوشتن از فکر و مطالعه بیرون نمی آید بلکه از کوچه، پس کوچه های خیابان انقلاب به قیمتی ارزان هم به دست می آید. یا در حالتی بهتر دانشجوها از داده ها و مطالعات تحقیقات قبلی استفاده کرده و چیزی جدید سرهم می کنند. این مقالات هیچ دردی را دوا نمی کنند چون از ابتدا هم به قصد پرستیژ پیدا کردن نویسنده نوشته شده اند نه رفع و رجوع مسائل جامعه.

   القصه وقتی می خواهیم در مورد دانشجوها و مسائل پیرامونی آنها صحبتی کنیم، آنها را در دل جامعه ببینیم و بدانیم که غالبا بر اساس بعد ساختاری جامعه عمل می کنند. پس به جای اینکه برویم به مسائل سخیفی همانند قلیون و سیگار و رقص در خوابگاه ها بپردازیم، سعی کنیم جایگزین هایی مناسب در سطح جامعه به آنها معرفی کنیم تا موارد قبل را کنار بگذارند نه اینکه فقط به آنها سرکوفت بزنیم و به قول معروف "ترمزی" عمل کنیم. در رابطه با مطالعه هم وضع به همین شکل است، باید مشوق ها و انگیزه های فردی در خصوص مطالعه با درست کردن ساختارهای جامعه بالابرده شود. منظور اینکه می بایست شعار کتابخوانی را با اصلاح ساختاری همراه کنیم، در واقع باید از بعد توانمندکننده ی ساختارها در این زمینه استفاده کنیم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۶
کانون طریق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی