طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

                                                                                                         سید ابراهیم رئوف موسوی

اگر اشتباه نکنم ما درس می‌خوانیم تا مشکلات را به کمک علم حل کنیم و نیازهای جامعه را برطرف سازیم. بدون مقدمه، مگر مشکلات و نیازهای جامعة ما در حال حاضر چه چیزهایی هستند؟ فقر، فساد، اعتیاد، بیکاری، بدحجابی، بی‌عدالتی، رانت‌خواری، فامیل‌سالاری، ظلم جهانی و... و اکنون ما برای حل این مشکلات و معضلات فعالیت علمی می‌کنیم و درس می‌خوانیم، دانشگاه تأسیس کرده‌ایم و رشته‌های مختلف راه انداخته‌ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۶
کانون طریق

سید ابراهیم رئوف موسوی

آیا فکر می کنید آن جهاد علمی که مورد تأکید ولی معظم فقیه است یک توصیه اخلاقی است یا یک ضرورت اجتناب ناپذیر و دستور واجب الاطاعه؟

مسئول اردوی پیش دانشگاهی مرا موظف کرده است مطلبی درباره سخنان آقا راجع به دانشگاه و علم و نقطه شروع دانشجویان جدید بر مبنای همین فرمایشات بنویسم. چطور بنویسم؟ در مورد آنچه که خود عمل درستی در زمینه آن ندارم. «لم تقولون ما لا تفعلون» چگونه راجع به جهاد علمی بنویسم؟ با چه رویی؟ اصلاً علی تو که من را می شناسی و می دانی که...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۴
کانون طریق

                                                                                                                سید ابراهیم رئوف موسوی

شما به عنوان یک مسلمان می‌دانید که آمادگی نظامی یکی از واجبات است. برای اینکه این تکلیف و مساله مورد تأکید اسلام را اقامه کنید، تلاشهایی می‌کنید و آمادگی نظامی را در خود و دیگران ایجاد می‌کنید. فرقی نمی‌کند کجای تاریخ و در چه شرایطی باشید. این نوع کار نظامی را با کار نظامی در طول 8 سال دفاع مقدس مقایسه کنید. چه تفاوتی می‌کند؟ در طول 8 سال دفاع مقدس، پرداختن به کار نظامی از این جهت نیست که یکی از توصیه‌های اسلام است. حفظ انقلاب اسلامی در گرو جهاد نظامی است.

برخی به علم و تلاش علمی و تولید علم دینی به عنوان یک امر مورد تأکید دین و یک امر مطلوب و لازم می‌نگرند. چون فرد مؤمنی است و دغدغة دین دارد، برایش مهم است که سخن اسلام در مورد اقتصاد روی زمین نماند و اقامه شود. و یا اینکه اگر دغدغة دینی‌‌اش کمتر باشد، به اقتصاد اسلامی به عنوان یک موضوع جالب و جذاب در حیطة اقتصاد می‌نگرد.

اکنون پرداختن به علم و علم دینی از این جهات برای ما اهمیت ندارد. نیاز به علم و علم دینی اکنون از آن روست که حفظ انقلاب اسلامی بر آن متوقف است و تبیین این رابطه، البته خود ماجرای دیگری است. این دو نوع پرداختن به علم دینی خیلی با هم فرق می‌کند، خیلی.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۹
کانون طریق

طباطبایی: می‌خواهم بین عناصر ملیت تعادل ایجاد کنم.

کچویان: ملیت مفهومی جعلی و متاخر است.

 


اگر چه برای اولین بار است که دکتر حسین کچویان و دکتر سید جواد طباطبایی رو در روی هم به مناظره می نشینند اما سابقه مواجه قلمی این دو به نقد کوتاه کجویان به پروژه «زوال اندیشه سیاسی ایران » طباطبایی در کتاب «تطورات گفتمان های هویتی در ایران» بر می گردد. به گزارش علوم اجتماعی اسلامی ایرانی کچویان البته بعدتر در کتاب «تجدد شناسی و غرب شناسی» خود به طور مفصل تر به طباطبایی پرداخت و اخیرا نیز در مقاله ای در شماره دوم نشریه « نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان» به مقایسه و نقد و بررسی آرای طباطبایی درباره ابن خلدون پرداخته است. البته این مقاله اخیر واکنش طباطبایی را بر انگیخت و طباطبایی از تغییر و اصلاح دیدگاه های سابق خود که در کتاب « ابن خلدون و  علوم اجتماعی» مطرح شده بود سخن به میان آورده است. گفتگوی چالشی و خواندنی پیش رو  با موضوع «ملیت و ناسیونالیسم در ایران» به تدارک نشریه روایت به مدیر مسئولی دکتر سید مجید حسینی صورت گرفته است:

 روایت: محور بحث ما ذیل عنوان «ناسیونالسیم ایرانی» سامان پیدا می‌کند؛ حال ممکن است بر سر اصطلاح «ملی گرایی ایرانی» یا «ناسیونالیسم ایرانی» هم بتوان جدال کرد ولی مسأله پیش از آن، در رابطه با دریافت شما از خاستگاه این مفهوم است. در حقیقت خاستگاه «ناسیونالیسم ایرانی»، چه از لحاظ نظری و چه از نظر تاریخی، درنظر شما چیست؟

دکتر سید جواد طباطبایی: در یک یا دو جمله نمی‌توان مطلب را خلاصه کرد. چند دهه‌‌ است که روی این موضوع فکر می‌کنم و حقیقت آن است که نمی‌توانم چیزی ساده برای پاسخ بدین پرسش بگویم. البته یک یا دو نکته وجود دارد که لازم است در ابتدا ذکر کنم. نکته اول اینکه این مسأله همواره، به نوعی ذهن مرا به خود مشغول کرده است؛ ولی در یک یا دو دهه، و خصوصاً در سال‌های اخیر، مسأله برای من جدی‌تر و اساسی‌تر شده است. این موضوع علت سیاسی ندارد و برای من مقدمه یک بحث نظری است: من حس می‌‌کنم این کشور در یک خطر جدی به سر می‌برد. اینکه تا چه میزان افرادی این موضوع را می‌دانند و به آن فکر می‌کنند را نمی‌دانم، ولی در تفکرات انفرادی خویش، از افق نه چندان روشنی که پیش روی ماست وحشت می‌کنم. به گمان من کسانی که باید از نظر اجرایی متولی همچنین بحرانی باشند، که احتمالا در آینده سر باز خواهد کرد، توانشان در حد فهم این بحران، عمق این بحران و پیدا کردن راه حل برای این بحران نیست. و به همین خاطر است که تا چندی پیش راجع به این مسائل صحبت نمی‌کردم ولی صحبت‌های کنونی من حاکی از ترس من است. درست مثل آدمی که می‌ترسد و فریاد می‌زند. این حرف‌ها را عمدتاً باید اینطور تلقی کرد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۴
کانون طریق

 پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ و به‌دنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی به‌جای نظام پهلوی، تغییر و تحول بنیادینی را در عرصه‌های گوناگون اجتماعی به وجود آورد، در این راستا مقوله «فرهنگ» از جایگاه ویژه و پایگاه ممتازی برخوردار بوده، به‌طوری که تصور تغییر در نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصوری ناموجه است.

صدور پیام نوروزی امام خمینی«ره» را در اول فروردین ۱۳۵۹، باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان در بند «۱۱» این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‌های سراسر کشور»، « تصفیه‌ى اساتید مرتبط با شرق و غرب» و « تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند. یادداشت پیش رو حاصل گفتگوی وحید یامین پور با دکتر حسین کچویان در ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ پیرامون موضوع انقلاب فرهنگی و مسائل دانشگاه و آموزش عالی در ایران است.

 بسم الله الرحمن الرحیم. موضوع برنامه ما بررسی جریان روشنفکری، دانشگاه و دانشگاهیان در جریان انقلاب تا کنون هست. مهمان امشب ما آقای دکتر کچویان، عضو محترم شورایعالی انقلاب فرهنگی و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در حوزه جامعهشناسی  هستند.

سئوالاتم را با یک سئوال کوتاه شروع میکنم: آیا انقلاب فرهنگی(۲) در ایران موفق بود؟

کچویان: بسم الله الرحمن الرحیم. انقلاب اسلامی ایران یک تحول معمولی نبود و نباید آن را ساده گرفت، بلکه رخدادی ورای همه رخدادهایی بود که آدم‌ها در چند قرن اخیر محقق کردند. از هر زاویه‌ای به این انقلاب نگاه کنیم چیز عجیبی بود. نباید تعبیر حضرت امام ـ «این انقلاب انفجار نور بود»ـ را صرفاً به معنای ضداستعماری و شعاری‌اش بگیریم، بلکه باید آن را جدی بگیریم.

البته مردم ما واقعاً نشان دادند که مسئله را عمیقاً درک می‌کنند. حقیقت قضیه این است که همه می‌دانند این انقلاب فقط و فقط به اقتضای حضور مردم تا اینجا رسیده، اما مهم است بدانیم این یک حادثه غیرمعمول است و لذا به اقتضای آن کار کنیم. البته باید بیش از همه به امثال خودم و افرادی که اهل نظر هستند و مدیران سیاسی و این مجموعه تذکر بدهم.

به سئوال شما به دو شکل می‌شود جواب داد، یعنی می‌توان گفت هم موفق بوده و هم نبوده است. من در جایی گفته‌ام خطایی که شد و اتفاقی که افتاد و احتمالاً جنبه طبیعی هم داشت، این بود که مطالبات انقلاب و آنچه را که انقلاب می‌خواست و به آن نیاز داشت، در انقلاب فرهنگی ریخت. نمی‌دانم چه شد که این اتفاق افتاد، اما انقلاب فرهنگی یک معنای خاص داشت و یک معنای عام.

اگر در بیانیه‌های اول امام دقت کنید، تمرکز اصلی بر نظام آموزشی است. ایشان تحول در نظام آموزشی را به عنوان مقدمه‌ای برای انقلاب فرهنگی در کل جامعه و کشور مد نظر داشتند، ولی برای کاری که ارتباط آن با کل جامعه است، شاید ظرفیت‌های لازم ایجاد نشده بود. شاید هم نمی‌شود توقع داشت یک مجموعه و دستگاه بتواند به‌تنهائی از پس چنین کاری بربیاید، در نتیجه مطالبات کل انقلاب متوجه این بخش شد.

مردم در طی ۶۰ یا حتی ۱۰۰ سال می‌دیدند کشور دارد به لحاظ فرهنگی به مسیر غلطی می‌رود و با عمق و گسترش عجیبی که انقلاب داشت، وارد صحنه شدند و دو باره به حقیقت خودشان برگشتند. آنها در واقع می‌خواستند آن حقیقت را نهادینه و هویت دینی خود را در جنبه‌های مختلف زندگی‌شان متجسّد کنند و این را به انقلاب فرهنگی منتقل کردند، درحالی که انقلاب فرهنگی در معنای خاص خود ناظر به آموزش بود.

یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی، بالا بودن فوق‌العاده درجه آرمان‌خواهی آن است. این در مورد خود امام مصداق داشت. در بیانیه ۵۹۸ ـ بیانیه‌ای برای پذیرش قطعنامه‌، اما در واقع بیانیه‌ جنگ برای کل تاریخ است ـ آمده است. بعد قضیه سلمان رشدی را می‌بینیم‌ که نشان داد توانایی‌ها و ظرفیت‌های بالقوه زیادی در این جامعه وجود دارد که این انقلاب آن را فعال کرده است.

ما ملت فوق‌العاده آرمان‌خواهی هستیم و حالت دینی ما هم این اقتضا را دارد که نسبت به بدی‌ها چندان وضعیت سکوت، آرامش، طمأنینه و گذر نداریم و همین امر در واقع در واقع منشاء این تلقی می‌شود که کارهای کمی انجام شده‌اند، درحالی که از هر بعدی که نگاه کنیم ـ چه از بعد انقلاب فرهنگی به معنای عام و چه از بعد فرهنگی به معنای خاص آن ـ در زمینه‌های مختلف کارهای بزرگی انجام شده‌اند.

دستاوردهای این کشور در زمینه‌های تکنیکی و علمی در کجا و چگونه حاصل شده‌اند؟ بالاخره باید کسانی فکرهایی می‌کردند که به اینجا منتهی می‌شد. البته لزوماً همه این دستاوردها به دانشگاه مربوط نمی‌شوند و خیلی از افراد در این پیشرفت‌ها دست داشته‌اند، ولی علی‌الاصول اکثراً آدم‌هایی که در دانشگاه هستند، این حرکت‌ها را ایجاد کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۳۹
کانون طریق

                                                                                                                                                                    عطاءالله بیگدلی

اومانیسم مانند بسیاری از مفاهیم دیگر که در مغرب زمین شکل گرفت، یک مفهوم تاریخی است. در برهه های مختلف تاریخ، اومانیسم در خود غرب معانی متعدد و مختلفی داشته است. غربیان نیز همانطور که بیان شد تمدن، تفکر و فلسفه را از یونان آغاز می کنند به این دلیل که تا قبل از تاریخ یونان را جزء تاریخ اندیشه محسوب نمی کنند. البته این جریان دلایل غرب شناسانه دارد. در یونان مفهوم خاصی از اومانیسم وجود دارد. انسان های یونانی به چند دسته تقسیم می شوند: زنان، بردگان و غیره. این تقسیم بندی انسان، در رأس تقسیم بندی افراد جامعه کسانی قرار دارند که آزادند؛ یعنی برده نیستند و «Educated» شده اند. «Education» روی آنها اتفاق افتاده و یک سیر آموزشی را گذرانده اند. به طور مثال زبان یونانی را به خوبی صحبت می کنند، حماسه های گذشته را غالباً حفظ هستند، به ادبیات تسلط دارند و از همه مهم تر اینکه سخنور هستند. یونانی ها این دسته از انسان ها را که در این طبقه وجود داشتند، «human» می خواندند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۳
کانون طریق