طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

طریق

نشریه‌ی اینترنتی کانون مطالعات و تحقیقات طریق دانشگاه شاهد

دغدغه های انقلاب اسلامی

نهِ دهِ هشتاد و هشت

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ

آنچه در انقلاب اسلامی، مردم نامیده می شود!

سید ابراهیم رئوف موسوی




   به‌نظر می‌رسد «فتنه» به‌مثابه‌ موضوعی برای فهمیدن، کم‌تر مورد توجه است و سخن بیش‌تر درباره‌ی کسب و انتشار اطلاعات و یا رد و اثبات مواضع است. در خصوص فتنه‌ 88 سخن فراوان گفته شده و تحلیل‌ها و تبیینهای سیاسی، امنیتی و گاهی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی ارائه شده است. آن‌چه گفته شده تاحدودی روشن‌کننده است؛ اما کم‌تر معطوف به فهم فتنه بوده است؛ عموماً رد، اثبات و اتخاذ موضع بوده است که البته در جای خود ضروری است. اما اکنون به‌نظر می‌رسد وقت آن فرا رسیده باشد که فتنه 88 به‌عنوان موضوعی که می‌تواند به فهم ما کمک کند، نگریسته شود. این بار باید فتنه را به مثابه یک کتاب بخوانیم. مفروض چنین سخنی این است که مطالبی درباره‌ی فتنه مشخص نیست و ابهامات و سؤالات قابل تأمل درباره‌ی آن وجود دارد. مسلماً در این‌جا مقصودمان از نقاط ابهام این نیست که فلان اقدام را چه کسی انجام داد و فلان طرح‌ریزی را چه کسی بر عهده داشت. پس چه سؤالاتی درباره‌ی فتنه‌ی 88 نیازمند تأمل بیش‌تر است و چه پرسش‌هایی درباره‌ی آن وجود دارد که فکر کردن به آن موجب فهمی عمیق‌تر از فتنه خواهد شد؟ اساساً مگر امر نافهمیده‌ای درباره‌ی فتنه وجود دارد که ما در تلاش برای فهم آن هستیم؟


   واقعیت این است که تقریباً تمامی ابعاد و مفاهیم فتنه‌ی 88 از منظر فلسفی، نه تنها روشن نیست، بلکه حتی طرح نیز نشده است. به‌عنوان نخستین سؤال می‌توان پرسید که فتنه‌ی 88 چگونه به وجود آمد؟ این‌که سرویس‌های امنیتی با برنامه‌ریزی‌های بلندمدت این ماجرا را طراحی کرده و عواملی با تصمیمات خائنانه یا نادرست با آن همراهی کرده و در پازل آن بازی کرده‌اند، در جای خود درست است؛ اما نمی‌تواند نشان‌دهنده‌ی چگونگی تحقق فتنه باشد. تحلیل‌های چند عاملی که به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه نیز توجه می‌کنند چندان از این سطح عمیق‌تر نمی‌‌روند؛ حال آن‌که این تبیین‌ها کمک چندانی به فهم عمیق‌تر موضوع نمی‌کند. وقتی از چگونگی به وجود آمدن فتنه سخن می‌گوییم از شرایطی پرسش می‌کنیم که طراحی‌های بیرونی و همراهی‌های درونی و اصل چالش را ممکن ساخته است. چه چیزی امکان می‌‌دهد که کسانی بتوانند چنین اقداماتی را رقم بزنند؟ وقتی از این شرایط سخن گفته شود در می‌یابیم که افراد و حتی دولت‌ها در این اتفاقات نقش علل معده را دارند و علل وجودی در جای دیگری است؛ علت معده بودن دولت‌ها و افراد به این معنی است که اگر این افراد و دولت‌ها این اقدامات را انجام نمی‌دادند، بالأخره افراد و دولت‌هایی دیگر با پایین و بالا و کم و بیشی در کیفیت و کمیت و زمان، چنین ماجرایی را رقم می‌زدند. البته ممکن بود با فهم این شرایط وجودی، تغییراتی نیز همراه شود و ماجرا را در سطح بنیادین تغییر دهد؛ اما این تصور که با اقدامات رسانه‌ای، سیاسی و امنیتی اصل ماجرا می‌توانست تغییر ‌کند، چندان تصور درستی نیست. فتنه مولود افراد و دولت‌ها نیست، هرچند آن‌ها عوامل اجرا و تحقق باشند و چند و چونش را تا حدی تعیین کنند. پس باید در جست‌وجوی فهم علت‌های وجودی فتنه بود و از جایگزین ساختن علل معده به جای علل وجودی پرهیز کرد.

   از سوی دیگر مفاهیم و گزاره‌های رایجی نیز بسیار تکرار شده‌اند که صرف‌نظر از مخالفت یا موافقت با آن، معنای آن‌ها در یک ظاهر بدیهی، کاملاً نامکشوف مانده است. شاید یکی از دشواریاب‌ترین این معانی و حقایق، امر بدیهی انگاشته شده‌ای به نام «مردم» باشد. آیا «مردم» در انقلاب اسلامی یک مفهوم است و در مورد مصداق‌های مختلف مردم در دوره‌های مختلف صدق می‌کند؟ مسلماً آن‌چه در انقلاب اسلامی درباره‌ی مردم گفته می‌شود، به‌معنای این نیست که قابل صدق بر مردم هر جامعه‌ای باشد و هم‌چنین جست‌وجو درباره‌ی حقیقت مردم به‌معنای تعیین این‌که چه تعدادی و با چه خصوصیاتی مصداق مردم قرار می‌گیرند، نیست. پس وقتی از مردم سخن گفته می‌‌شود، سخن درباره‌ی چیست؟ دشواری سخن از مردم آن‌گاه روشن‌تر می‌شود که از مفاهیمی مانند «حضور تمام‌کننده‌ی مردم» سخن می‌گوییم. اگر «مردم» در نُه دی با «حضور» خود فتنه را مغلوب کردند، آیا حضور مردم یعنی آمدن آن‌ها به خیابان؟ و یا این حضور مردم از نحوه‌ای حضور در هستی حکایت دارد که نشانه‌ی آن راهپیمایی نُه دی و حضور در خیابان است؟ اگر پای معنایی این‌گونه در میان است، پس چرا قبل از نُه دی چنین حضوری تحقق نیافته و فتنه را مغلوب نکرده بود؟ وقتی از «بصیرت» مردم سخن گفته می‌شود و از مسئولان و نخبگان خواسته می‌شود که خود را تا سطح بصیرت مردم بالا بکشند، از کدام خصوصیت مردم سخن گفته می‌شود؟ مگر مردم چه چیزی را می‌دانند که مسئولان و نخبگان از آن بی‌اطلاع هستند؟ آیا سخن از دانستن و اطلاع داشتن است و یا سخن از نحو‌‌ه‌ای دیدن؟ میان نحوه‌ی حضور و نحوه‌ی دیدن مردم چه ارتباطی وجود دارد؟ مختصر آن‌که حقیقتی به نام «مردم» را چگونه باید فهمید که بتوان گفت نه‌تنها این مردم‌سالاری از مکتب‌های غربی اخذ نشده و برآمده از متن دین است؛ و نه تنها جمهوریت و اسلامیت هر دو رکن انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند؛ بلکه جمهوریت و اسلامیت دو وجه یک حقیقت هستند و تمایز این دو بیش از آن‌که حقیقی باشد، مفهومی است. و اساساً این سخن خود به چه معنا است؟ پرسش‌ها به معنای مردم محدود نمی‌شود و درباره‌ی بسیاری از معانی و حقایق مرتبط با فتنه پرسش‌های جدی مطرح است که با تأمل در آن ممکن است راهی برای فهمی عمیق‌تر و جدی‌تر از فتنه آغاز گردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۸
کانون طریق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی