جهانِ دیجیتالی انقلاب اسلامی
بسمه تعالی
بایستههای زندگی انسان انقلاب اسلامی در جهان دیجیتالی
میثم امیری
وقتی عصر جدیدی در تاریخ بشر آغاز میشود، هیچ کس نمیتواند خود را از تاثیرات آن عصر برکنار بدارد.
رهبر انقلاب، 14/3/1369
این نوشته قرار بود همهی ابعادِ دیجیتالی را مدِّ نظر داشته باشد؛ حتّی به آسیبها هم بپردازد. امّا چه کسی است که بداند که فرزندی که میخواهد به دنیا بیاورد، دقیقا چه شکلیست و چه رفتاری دارد و چه خصیصههایی را پرورش خواهد داد! من فکر کردم اگر حرفهایم قابل شنیدن باشد، اینها مهمتر است. زیرا دربارهی آسیبها و راهکارها بسیار سخن رفته است، امّا پیرامونِ اهمیت و بایستههایی آن کمتر سخن رفته است. همین شده که در این باره سخن گفتهایم؛ چرا زندگی دیجیتالی انسانِ انقلابی مهم است؟
وقتی به زندگی خودمان نگاه میکنیم، از صبح که برمیخیزیم تا انتهای شب که به خواب میرویم، ورودِ زندگی دیجیتالی را در زندگیمان حس میکنیم. هر چه حضور ما در این زندگی دیجیتالی بیشتر میشود، پیچیدگیهای آن بیشتر میشود. مانندهی یک جهان چند بعدی که باید در یک زمان واحد با بعدهای مختلف در تقابل باشیم.
امّا این پیچیدگیها دقیقا از کجا آغاز شد و چه اتّفاقی افتاد که بارها و بارها این عبارت را میخوانیم که:
با گسترش شبکههای رایانه جنبهی مجازی زندگی ما هم توسعه یافته است.
خواندهایم که در زمانهای قدیم، وقتی که اجدادمان کودک بودند، زندگی آنها به مثابهی حرکت در یک زمین صاف و یکبعدی بود. ارتباطاتِ پیشینانمان، حتی تاجرها و بازاریها، در زمانهای قدیم، نهایت در برخورد با 100 نفر در یک روز قابل تعریف بود. ما یک جهانِ واقعی داشتیم و در آن جهان واقعی با بستگان، دوستان، و همسایگان ارتباط داشتیم. آن هم به این صورت نبود که با همهی کسانی که آشنا هستیم در یک روز یا یک ماه ارتباط داشته باشیم. آنچه مسلّم بود این گزاره بود که آدمی نبود که نشناسیم و بدونِ این که خبر داشته باشیم در زندگیمان سرک بکشند. میتوانستیم همهی روابطمان را با دیگران تنظیم کنیم. فرایندی نبود که از همهی اجزای آن باخبر نباشیم. (بر عکس امروز ما که شاید دهها وسیله در خانهمان باشد که ندانیم چطور کار میکند و بدتر از آن نمیدانیم آیّا این وسیلهها جنبههای پنهانی دارند که از آن بیخبر باشیم)!
زندگی قدیم و تکبعدی نیاکانِ ما آرام آرام با اختراعاتِ جدیدِ بشر متحوّل شد. زندگی آدمها با اختراع موتور بخار تغییر یافت و جنبهها جدیدتری به خود دید. ماشین، الکتریسیته و فیالجمله تکنولوژی جنبههای جدیدتری را به زندگی ما افزود. روابطِ زندگی آدمها پیچیدهتر شد و اضافه شدن هر اختراع یا امکانی پیشرفتهتر در زندگی، حیاتِ انسانها و ارتباطات آنها گستردهتر شد. زیرا آدمی از حالتِ قبلی که بیشتر از محصولهای تولیدِ خودش استفاده میکرد، به مصرف کنندهی تولیدات دیگران تبدیل شد. زمانی ارزشمندترین کالا در سبدهای خانوار خوراک و غذا بود، ولی این کالا در مرور زمان ارزشش را در برابر کالاهای ساختهی ماشین از دست داد. استقلال خانوادهها به منابع تولید دیگران و کارخانهها بیشتر شد و این روابط بین آدمها را پیچیدهتر کرد. وضعیتی که از آن به زندگی ماشینی تعبیر میکنند.
امروزه اتّفاق دیگری افتاده است و زندگی ما دیجیتالی شده است و جنبهی مجازی زندگی ما توسعه یافته است. این یعنی نه تنها زندگی ما گستردهتر شده است بلکه، جهانی دیگر موازی جهان واقعی در حال بازتولید است. جهانی که به آن جهانِ دیجیتالی یا جهان مجازی یا دنیای سایبر میگویند. جهان در حال انفجار اطلاعات. کافیست به بندِ زیر توجه کنید تا اهمیّت جهانِ دیجیتالی و روابطِ پیچیدهی آدمها با یکدیگر را دریابید.
همهی اطلاعات مکتوب بشری تا 1980 میلادی، مقداری بوده است، فرض کنید 1 واحد. این مقدار، در دههی هشتاد (1981-90) دو برابر میشود. از سال 1990 تا 1995 میلادی اطلاعات مکتوب بشری باز دو برابر میشود. این بار در فاصلهای 5 ساله. یعنی یک واحد از زمان آدم ابوالبشر تا 1980، 2 واحد تا 1990، و 4 واحد تا 1995! بعدتر هم پیشبینی میشود که در زمان ما هر 6 ماه، اطلاعات بشری دو برابر شود. این البته معنای کیفی ندارد. در آن 1 واحد، از دیوان حافظ تا سمکِ عیار تا مجموعه آثار شکسپیر و سرودهها اوستا یافت میشد. این دو برابر شدن به آن معنا نیست که حالا هر 6 ماه یکبار ، آثاری به درخشش کار حافظ و شکسپیر تولیدات میشود! بل تنها نموداری است از یک رشد وحشتناک. (نفحات نفت، رضا امیرخانی، صفحه 212)
در چنین شرایطی، سرگرمی و اوقات فراغت آرام آرام به مهمترین صنعت در تکاپوی جهان بدل میشود. و این بخش از همه بیشتر سبدِ کالای مردم را پر میکند. این یکی از مهمترین جنبههای گسترش اطلاعات است. ما آدمها حتّی نسبت به صد سالِ قبل عجیبتر شدهایم. امروز کسانی هستند که شاید برای آنها عجیب باشد که کسی در دنیا زندگی کند، صفحهی خبرخوانِ گودر نداشته باشد، هر روز ایمیلهایش را چک نکند، به وبلاگش سر نزند و سری هم به دوستانش در شبکههای معروفِ اجتماعی نزند. این یعنی سرگرمی با اطلاعات. آن هم با اطلاعاتی زیاد و مهار نشده در دنیای مجازی که ورودیهای اطلاعاتش دیگر دستِ ما آدمها نیست. چرا که نمیدانیم روی دیوارِ شبکهی اجتماعیمان چه مینویسند، نمیدانم چه ایمیلی برایمان میآید، چه کامنتی در وبلاگمان نوشته میشود و حتی چه خبرهایی در خبرخوانمان بهروز میشود. من میخواهم پیرامونِ همین نمیدانیمها و همین جنبههای تحیّربرانگیزِ اطّلاعات سخن بگویم. تمام مقدّمات را فراهم کردهام تا بگویم چقدر زندگی در جهانِ دیجیتالی مهم است و چقدر این اهمیت در حالِ رشد است.
در این شرایطِ پیچیده که هر روز وقت کار کردن با رایانه در خانههایمان به طورِ تصاعدی بالا میرود، سخن گفتن از مضرّاتِ زندگیِ مجازی شاید به کلّی بیراه باشد. در نقشهی ترسیمی بنیانگذرارِ انقلاب اسلامی برای آیندهی تمدّنِ اسلامی و در رهیافتهای آقا تلّقی منفی از چنین سبکِ زندگی دیده نمیشود. اتّفاقا وقتی در ابعادِ این نوع زندگی دقیق میشویم جنبههای آموزندهی بسیاری را مییابیم.
یکی از دمِ دستترینِ این دستاوردها فرصتِ طرحِ مسئلهی انقلاب اسلامی و ابعادِ آن در جهانِ سایبر است. پیش از این برای تبلیغِ معارفِ اسلام، نیاز به صرفِ هزینه، مبلغ، و وقتِ زیادی داشتیم. ولی این روزها با یک گرافیکِ خوب، یک پادکستِ حرفهای، نگارشِ یک مطلبِ استاندارد میتوان این معارف را تبلیغ کرد. فضای حضور و صدورِ یک گفتمان در دنیای آدمها غالبا تحصیل کرده در عالَمِ مجازی سهلتر شده است تا گذشته. این ابزارِ ارتباطی برای تبلیغِ آنچه که فکر میکنیم درست است و آن را میراثِ فکریمان میخوانیم بسیار فراهم است.
فرصتِ زندگی دیجیتالی، مجالِ متنوعتر و نوتریست برای گسترش و ارتباطِ شبکههای درهمتنیدهی دینی. از کنارِ چنین مجالی نمیتوان به سادگی گذشت و با پشتِ چشم نازککردن نباید آن را بیاعتبار کرد یا به عنوانِ دستاویزِ اصلی دشمنانمان به کلّی از آن ناامید شد. درست است که سیطرهی جهانِ دیجیتالی و شبکههای اجتماعی و فضای سایبر در اختیارِ نیروهای ضدِّ دینِ خدا است، ولی نباید خلّاقیتهای شکوفا شده، استعدادهای گسترش داده شده، و فضای چهره شده را از دست داد. خاصّه که این برجسته شدن به دلیل همخوان بودن با ادبیّاتِ دینی است. اتّفاقا آنچه در این فضا بیش از هر چیزی خطر محسوب میشود افتادن در ورطهی تکرار و تقلید است. این که ما سعی کنیم شبکههای اجتماعی درست کنیم، شبیهِ غربیان، سایت و پورتالهای تأسیس کنیم شبیهِ آنها، وبلاگهایی داشته باشیم با همان قالبها، ابرکامپیوترها یا موتورهای جستوجویی داشته باشیم در تقلید از رقیبانمان، هیچ دستاورد و پیروزی مهمّی نیست، که شاید باخت اندر باخت باشد. چون شاید هیچ انسانِ عاقلی (از جمله انسانِ عاقلِ در دایرهی انقلاب اسلامی) فضای اصلیتر را رها نمیکند و دلش را به دلخوشخنکهای تقلیدی گره نمیزند. آنچه که سایتهایی نمونه و موفّق و خلّاقِ دینی ما را پرمخاطب و خوشاقبال نام نهاده، اتّکای به نیروی دانش و خردِ ایرانی بوده است. این البته به معنای استفاده و بهرهگیری از تجربههای دیگران نیست. ضمن این که در فضای سایبر استفاده نکردن از تجربههای دیگران به کلّی ناممکن است، آنچه حضورِ ما را در این دنیا موردِ توجّه قرار میدهد، یافتنِ سبکِ حضورمان است. به عنوان مثال همهی فیلمهای سینمایی دنیا با تجهیزهای غربی ساخته میشود، ولی آنچه فیالمثل آژانس شیشهای را متفاوت و مطرح میکند، نحوهی بهرهگیری از تجربیاتِ دیگران، استفاده از سبکِ فیلمسازی ایرانیست. حقیر به عنوان یکی از علاقهمندانِ انقلاب اسلامی، سایتهای امید حسینی (آهستان)، شهاب مرادی، دوئل (میثم محمدمحسنی)، اِرمیا (رضا امیرخانی)، راسخون (حوزه علمیه اصفهان)، تبیان (سازمان تبلیغات اسلامی) و... اشاره کرد. اینها را گفتهام تا ضمنِ به یاد داشتنِ نقاطِ ضعف، نقاطِ قوّت و حرکتهای پیشرو را نیز فراموش نکنیم.
دوباره به جملهی ابتدایی رهبر انقلاب برمیگردیم و با فهمِ اهمیّت حضور در فضای سایبر، مدام در حال پیگیری این معنا هستیم که چگونه میتوانیم در این فضا مؤثر، بکر، مولّد و کارا باشیم. چرا که:
آوردهاند جانمایهی روزگار چیزی است که بازگشت به آن شدنی نیست. فروپاشی آرام آرامِ این جانمایه از آن است که جهان به پایان خود نزدیک میشود. یک سال نیز، از همینرو تنها یک بهار یا تابستان ندارد. یک روز هم، به همین سان. بازگردادنِ جهانِ امروز به صد یا چند صد سال پیش، شاید دلخواه آدمی باشد، امّا شدنی نیست. پس ارزنده است هر نسلی، آنچه در توان دارد، به کار بندد.
برگرفته از کتاب هاگاکوره، از سدهی 18 میلادی ژاپن، و بازنشر داده شده در کتاب زندگی در جهانِ متن، نوشتهی یعقوب رشتچیان.